آداب فرهنگی و آیین ملی در ایران باستان – قسمت ۱۹

ای وطن ای مادر تاریخ ساز              ای مرا بر خاک تو روی نیاز

ای  کویر تو بهشت جان من               عشق  جاویدان من، ایران من

نویسندگان: سید سعید زمانیه شهری و سونیا سیدالحسینی

فصل سوّم سلسله مقالات ايران باستان (جشن های باستانی)

ادامه جشن های ماه تیر:

۶) جشن «تیرگان»: سیزدهم تیر يا تیر روز، روز جشن «تیرگان»، از بزرگترین جشن های باستان در ستایش و گرامی داشت «تیشتر/ تیر» (شباهنگ/شعرای یمانی)، ستاره باران آور در باورهای مردمی، و درخشان ترین ستاره آسمان که در نیمه دوم سال و همزمان با افزایش بارندگی ها در آسمان سر شبی دیده می شود. این جشن در کنار آبها، همراه با مراسمی وابسته با آب و آب پاشی و آرزوی بارش باران در سال پیش رو همراه بوده و همچون دیگر جشن هایی که با آب در پیوند هستند، با نام عمومی«آبریزگان/آب پاشان/سر شوران» یاد شده است. در گذشته «تیرگان» روز بزرگداشت نویسندگان و گاه به «روز آرش شیواتير» منسوب شده است. بیرونی و همچنین گردیزی در «زین الاخبار» ناپدید شدن یکی از جاودانان ایرانی یعنی کیخسرو را در این روز و پس از شستشوی خود در آب چشمه ای، دانسته اند. جشن تیرگان بجز این در سیزدهم فروردین ( سیزده بدر ) و سیزدهم مهر نیز برگزار می شود. ارمنیان ایران نیز در روز سیزدهم ژانویه آیین هایی را برگزار می کنند که بر گرفته و ادامه جشن تیرگان است.

۷) جشن آب پاشی: این جشن در کنار آب ها، همراه با مراسمی وابسته با آب و آب پاشی و آرزوی بارش باران در سال پیش رو همراه بوده و همچون دیگر جشن هایی که با آب در پیوند هستند، با نام عمومی «آبریزگان» یا «آب پاشان» یا «سر شوران» یاد شده است. در گذشته «تیرگان» روز بزرگداشت نویسندگان و گاه به «روز آرش شیواتیر» منسوب شده است. «ابوریحان بیرونی» و «گردیزی» در «زین الاخبار» ناپدید شدن یکی از جاودانان ایرانی یعنی «کیخسرو» را در این روز و پس از شستشوی خود در آب چشمه ای دانسته اند. جشن تیرگان بجز این روز در نخستین تیر روز از سال یعنی سیزدهم فروردین (سیزده بدر) و سیزدهم مهرماه نیز برگزار می شود. ارمنیان ایران نیز در روز سیزدهم ژانویه آیین هایی برگزار می کنند که بر گرفته و در ادامه ی جشن تیرگان است. 

۸) جشن فال کوزه: یکی دیگر از مراسم این جشن مانند بسیاری از جشن های ایرانی «فال کوزه» (چک دوله) می باشد . روز قبل از جشن تیرگان، دوشیزه ای را برمی گزینند و کوزه ی سفالی سبز رنگ دهان گشادی به او می دهند که «دوله» نام دارد، او این ظرف را از آب پاکیزه پر می کند و یک دستمال سبز ابریشمی را بر روی دهانه ی آن می اندازد آنگاه «دوله» را نزد همه ی کسانی که می برد که آرزویی در دل دارند و می خواهند در مراسم «چک دوله» شرکت کنند و آن ها جسم کوچکی مانند انگشتری، گوشواره، سنجاق سکه یا مانند این ها در آب دوله می اندازند. سپس دختر دوله را به زیر درختی همیشه سبز چون سرو یا مورد می برد و در آن جا می گذارد. در روز جشن تیرگان و پس از مراسم آبریزان، همه ی کسانی که در دوله جسمی انداخته اند و نیت و آرزویی داشتنه اند در جایی گرد هم می آیند و دوشیزه، دوله را از زیر درخت به میان جمع می آورد. در این فال گیری بیشتر بانوان شرکت می کنند و سال خوردگان با صدایی بلند به نوبت شعرهایی می خوانند و دختر در پایان هر شعر، دست خود را درون دوله می برد و یکی از چیزها را بیرون می آورد، به این ترتیب صاحب آن جسم متوجه میشود که شعر خوانده شده مربوط به نیت، خواسته و آرزوی او بوده است. 

  فردوسی، حکیم طوس، طبیب زبان پارسی – قسمت 20

۹) جشن دستبند تیر و باد: در آغاز جشن بعد از خوردن شیرینی، بندی به نام «تیر و باد» که از ۷ ریسمان به ۷ رنگ متفاوت بافته شده است به دست می بندند و در باد روز از تیرماه ( ۹ روز بعد) این بند را باز کرده و در جای بلندی مانند پشت بام به باد می سپارند تا آرزوها و خواسته هایشان را به عنوان پیام رسان به همراه ببرد. این کار با خواندن شعر زیر انجام می شود: 

تیـر بـرو بـاد بـيـا

غـم بـرو شادی بیا

محنت بـرو روزی بیـا

خوشه ی مـرواری بیا

در باورهای مردم، درباره ی جشن تیرگان دو روایت وجود دارد که روایت نخست همچنان که در بالا گفته شد مربوط به فرشته باران یا «تیشتر» می باشد و نبرد همیشگی میان نیکی و بدی است: در اوستا، تشتر پشت (تیر پشت)، تیشتر فرشته ی باران است که در ده روز اول ماه به چهره ی جوانی پانزده ساله در می آید و در ده روز دوم به چهره ی گاوی با شاخ های زرین و در ده روز سوم به چهره ی اسبی سپید و زیبا با گوش های زرین. تیشتر به شکل اسب زیبای سفید زرین گوشی، با ساز و برگ زرین، به دریای کیهانی فرو می رود . در آنجا با دیو خشکسالی « اپوش » که به شکل اسب سیاهی است و با گوش و دم سیاه خود، ظاهری ترسناک دارد، روبه رو می شود. این دو، سه شبانه روز با یکدیگر به نبرد برمی خیزند و تیشتر در این نبرد شکست می خورد، به نزد خدای بزرگ آمده و از او یاری و مدد می جوید و به خواست و قدرت پروردگار این بار بر اهریمن خشکسالی پیروز می گردد و آب ها می توانند بدون مانعی به مزرعه ها و چراگاه ها جاری شوند. باد ابرهای باران زا را که از دریای گیهانی برمی خاستند به این سو و آن سو راند، و باران های زندگی بخش بر هفت کشور زمین فرو ریخت و به مناسبت این پیروزی ایرانیان این روز را به جشن پرداختند. روایت دیگر نیز درباره ی «آرش کمانگیر» اسطوره و قهرمان ملی ایرانیان است و اینکه میان ایران و توران سال ها جنگ و ستیز بود، در نبرد میان «افراسیاب» و «منوچهر»، شاه ایران، سپاه ایران شکست سختی می خورد؛ این رویداد در روز نخست تیر روی می دهد و در گذشته ها این روز برای ایرانیان عزا ای ملی بود (و جالب است بدانید هنوزم دیدار از خانواده های عزادار در این روز میان برخی زرتشتیان رایج است) سپاه ایران در مازندران به تنگنا می افتد و سرانجام دو سوی نبرد به سازش در می آیند و برای آنکه مرز دو کشور مشخص شود و ستیز از میان برخیزد می پذیرند که از مازندران تیری به جانب خاور (خراسان) پرتاب کنند هر جا تیر فرو آمد همان جا مرز دو کشور باشد و هیچ یک از دو کشور از آن فراتر نروند؛ تا در این گفتگو بودند، سپندارمذ (ایزدبانوی زمین) پدیدار شد و فرمان داد تیر و کمان آوردند. آرش در میان ایرانیان بزرگ ترین کماندار بود و به نیروی بی مانندش تیر را دورتر از همه پرتاب می کرد. سپندارمذ به آرش گفت تا کمان بردارد و تیری به جانب خاور پرتاب کند. آرش دانست که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بسته است و باید توش و توان خود را در این راه بگذارد. او خود را آماده کرد، برهنه شد، و بدن خود را به شاه و سپاهیان نمود و گفت ببینید من تندرستم و کژی ای در وجودم نیست، ولی می دانم چون تیر را از کمان رها کنم همه ی نیرویم با تیر از بدن بیرون خواهد آمد. آنگاه آرش تیر و کمان را برداشت و بر بلندای کوه دماوند بر آمد و به نیروی خداداد تیر را رها کرد و خود بی جان بر زمین افتاد (درود بر روان پاک آرش و روان های پاک همه ی سربازان ایرانی.) هرمز، خدای بزرگ، به فرشته ی باد (وايو) فرمان داد تا تیر را نگهبان باشد و از آسیب نگه دارد. تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان می رفت و از کوه و در و دشت می گذشت تا در کنار رود «جیهون» بر تنه ی درخت گردویی که بزرگ تر از آن در گیتی نبود؛ نشست. آنجا را مرز ایران و توران جای دادند و هر سال به یاد آن جشن گرفتند. 

  سلسله مقالات “مولوی، معلم بلخی، شمس شعر شرقی” (12)

۱۰) جشن خام خواری: دی به مهر روز از تیرماه برابر با ۱۵ تیر در گاهشماری ایرانی؛ «جشن خام خواری» یا به روایت ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه، «عم» یا «غفس» یا «خواره»، جشنی از جشن های سغد باستان بوده و از مراسم این جشن، دوری گزیدن از خوراک حیوانی و پختنی ها را می توان نام برد. در تقویم سغدی برابر با پانزدهمین روز ماه «بساکنج» است. 

۱۱) زیارت پارس بانو: از مهر روز تا ورهرام روز از تیرماه برابر با ۱۶ تا ۲۰ تیر در گاهشماری ایرانی نیایشگاه «پارس بانو» ، «بانوی پارس» یا «پیربانو» در ۱۲۰ کیلومتری شمال غربی یزد ( ۵۴ کیلومتری اردکان)، در جنوب عقدا و درون دره ای به نام «زرجو» (زرجوع) واقع شده است. روستای زرجوع در مسیر یک دره ی باریک قرار گرفته و کوه های اطراف آن پوشیده از درختان بادام و انجیر کوهی است. بنای اصلی نیایشگاه که در کنار یک رودخانه ی فصلی ساخته شده است، به صورت گنبدی از کاشی کاری هایی به رنگ سبز و با نماد «سرو» شکل گرفته است. در دامنه ی مجاور نیایشگاه، خیله هایی ساخته شده تا خانواده ها در زمان ویژه ی زیارت پیر پارس بانو که به مدت ۵ روز ادامه دارد، برای سکونت موقت از آنها استفاده کنند. در باورهای مردم، این نیایشگاه جایگاه جان باختن و ناپدید گشتن شهبانوی پارس (دختر یزدگرد ساسانی) بنام «خاتون بانو» بوده است و شهبانو در خواب نابینایی نمایان شده و پس از شفای چشمان وی از او می خواهد تا بنای نیایشگاه را بنیان نهد. مراسمی که در این نیایشگاه برپا می دارند همانند آیین هایی است که در مراسم نیایشگاه های دیگر به آن ها اشاره شده است. 

  فردوسی، حکیم طوس، طبیب زبان پارسی - قسمت 21

۱۲) عید نوسردایل: هفتم ماه تموز آشوری برابر با ۱۶ تیر در گاهشماری ایرانی عید «نوسردایل» یا «جشن آبریزان» یکی از جشن های ملی – مذهبی آشوریان ایران است که در هفتم «تموز» ماه آشوری برگزار می شود. در این روز «ایشتار» الهه ی عشق و باروری به دنبال نجات همسر خود «تموز» که به دست «تیامات»، خدای تاریکی و پلیدی اسیر شده بود به دنیای زیر زمینی رفت. در باور آشوریان ایران، آبریزان برای زود برگشتن اوست. روایت دیگری نیز برای این جشن وجود دارد و آن متبرک ساختن آب دریاچه ی ارومیه توسط «تومای قدیس» و دستور او مبنی بر پاشیدن آب به یکدیگر به نیت تعمید است. 

و…. سرانجام نور بر تاریکی پیروز خواهد شد و ایران، ققنوس وار و نیلوفرانه از خاکستر خویش برخواهد خواست.

ادامه دارد…

بگویید آهسته در گوش باد

چو ایران نباشد تن من، مباد

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان