شجریان: سروش مردم، فردوسی موسیقی ایران – قسمت بیست و هفتم

نویسنده: سید سعید زمانیه شهری

فصل پنجم سلسله مقالات شجریان، سروش مردم، فردوسی موسیقی ایران

سازهای کوبه ای-ضربه ای (بدون پوست) موسيقی محلی نواحی مختلف ايران

به نام خداوند رنگین کمان

خداوند بخشنده مهربان

خداوند مهسا، حدیث و کیان                  

خداوند یک ملت همزبان 

که این خانه مادری، میهن است

که ایران زمین، کاوه اش یک زن است  

این گروه از سازها را ویکتورمائیون، در کاتالوگ خود در سال ۱۸۸۸، «اتوفون» به معنای «خودصدا» نامیده است. بعدها کورت زاکس و هورن بوستل در سال ۱۹۱۴ این سازها را «ایدیوفون» نامیدند که به همان معنی «خودصدا» است. خودصداها سازهایی هستند که خود به خود قابلیت ایجاد صدا دارند و ماده سازنده آنها سخت، غیرقابل انعطاف و در عین حال قابل ارتعاش است. خودصداهای کوبه ای (بر کوبه ای و هم کوبه ای)، خودصداهای تیغه ای، خودصداهای سایشی (برسایشی و همسایشی) و خود صداهای دمیدنی، از انواع خودصداها هستند و هر یک از این گروه ها برحسب شکل یا جنس یا نحوه استفاده یا چگونگی ایجاد صدا به انواع مختلفی تقسیم می شوند. به خاطر تنوع این سازها سعی می کنیم در اینجا نمونه هایی از انواع خود صداهای متداول در ایران را مورد بررسی قرار دهیم. 

۱ـ چاک (تخته) هرمزگان: 

چاک، خودصدایی کوبه ای است که با ضربه مستقیم به صدا در می آید و جنس آن از چوب و شکل آن صفحه ای یا ورقه ای است . در هرمزگان چاک به صفحه های مضاعف (دوتایی) چوبی گفته می شود که بیشتر در بندرلنگه و بندرعباس رواج دارند. 

ویژگی های ظاهری و ساختاری چاک: 

چاک، دو صفحه یا ورقه چوبی جدا از هم است که هر صفحه آن شامل یک قسمت پهن و یک قسمت باریک (دسته) است . چاک در ضخامت های مختلفی ساخته و استفاده می شود. 

تکنیک اجرایی چاک:

 هرکدام از دو صفحهٔ چوبی در یک دست اجرا کننده قرار می گیرند و به هم کوبیده می شوند. نحوه کوبیدن، به ریتم، سرعت و زمان بندی موسیقی ارتباط دارد. صدای چاک در تشدید آکسان های موسیقی و هماهنگی میان اجرا کنندگان و حاضران نقش بسزایی دارد.

موارد و نوع استفاده چاک: 

در هرمزگان چاک غالباً به صورت گروهی توسط زنان نواخته می شود. گاه مردان، و به ویژه جوانان نیز آن را می نوازند. از چاک فقط در مراسم عروسی و شادمانی و نیز مجالس لیوا استفاده می کنند. چاک معمولاً از چوب های متداول در محل ساخته می شود. 

  فردوسی، حکیم طوس، طبیب زبان پارسی – قسمت 35

۲- قطعه یا کرب: 

برخی نواحی ایران دارای خود صداهای چوبی مضاعف سیلندری یا گلدانی شکل توپری هستند که امروزه بخصوص در چند ناحیه از ایران، از جمله سبزوار (خراسان)، آران (کاشان)، ابیانه و شهرضا (اصفهان)، استهبان (فارس) و لاهیجان (گیلان) رواج دارند و در استان های مازندران و سمنان نیز تاحدودی متداول اند. در گیلان به این خودصدا «گرب» می گویند؛ در مازندران به کرب یا کارب شهرت دارد؛ در آران کاشان شنج نامیده می شود؛ در ابیانه به جغجغه معروف است و در سبزوار به آن سنگ می گویند. 

گرب، خودصدایی و کوبه ای است که با ضربه مستقیم به صدا در می آید و جنس آن از چوب و شکل آن سیلندری یا گلدانی است.  این خود صدا در قدیم از جنس سنگ بوده اما به علت شکستن و خرد شدن سنگ ها هنگام نواختن و آسیب دیدن مجریان و اطرافیان، به تدریج چوب، جایگزین سنگ شده است. 

ویژگی های ظاهری و ساختاری کرب: 

گرب، دو چوب توپر جدا از هم به شکل گلدان و تا حدودی مانند نیمه تخم مرغ است و یک سمت آن محدب و سمت دیگر آن کاملا صاف و تخت است. در طرف محدب غالباً تسمه ای چرمی نصب می کنند تا گرب در دست اجرا کننده محکم تر قرار گیرد. 

تکنیک اجرایی کرب: 

هر کدام از دو قطعه این ساز در یک دست اجرا کننده طوری قرار می گیرند که کاملاً در مشت نوازنده مستقر شوند. سطح صاف و تخت این دو قطعه با شدت و با تقارن های متریک ـ ریتمیک معین به هم کوبیده می شوند. نواختن گرب همراه با حرکت های متنوع، موزون و هماهنگ گروه اجرا کنندگان است. 

موارد و نوع استفاده کرب: 

زمان استفاده از این خود صدا فقط ایام عزاداری و نوع استفاده از آن گروهی است و هیچ ساز دیگری آن را همراهی نمی کند. هنگام اجرای گروهی گرب یک یا چند فرد بداهه خان، گروه اجرا کننده را همراهی می کنند و گروه نیز ترجیع بند را به طور متناوب با تک خوان تکرار می کنند. گرب معمولاً از چوب های سخت و مقاوم، مانند زردآلو و گردو ساخته می شود. 

۳ـ سنج بوشهر: 

خودصداهای کوبه ای مضاعف بشقابی شکل فلزی با ویژگی های ظاهری معمولاً مشترک و اندازه های گوناگون در برخی نواحی ایران مشاهده می شوند که نامها و کارکردهای مختلفی دارند. در بوشهر به این خودصدا سنج می گویند؛ در سیستان به قاشقک معروف است؛ در هرمزگان شیرینگ یاجینگ و در حسن آباد دامغان جنگانه نام دارد؛ عرب های خوزستان به آن سچابیق می گویند و در بسیاری مناطق به زنگ معروف است. نوع کوچک این خود صدا غالباً با بند یا کش به انگشتان دست نوازنده یا رقصنده بسته می شود و در مراسم عروسی و شادی و بیشتر هنگام رقص به صدا در می آید. در میان سازهای این گروه، سنج بوشهر ویژگی های منحصر به فردی به شرح زیر دارد:

  سرمقاله مارچ ۲۰۲۲: عشق و اشک در چمدان غربت

الف) در مقایسه با سازهای هم گروه از همه بزرگتر است. 

ب) خودصدایی مضاعف است که هر کدام ازدو قطعه آن در یک دست نوازنده قرار می گیرند. 

ج) تنها ساز این گروه است که فقط در مراسم عزاداری عاشورا از آن استفاده می کنند، زیرا سایر انواع این گروه در نواحی ایران فقط در مراسم شادمانی و عروسی و جشن ها مورد استفاده قرار می گیرند. 

د) صدای آن در مقایسه با نمونه های هم گروه از همه قویتر و دارای زنگ و طنین بیشتر است. 

هـ) در گروهی متشکل از چند سنج، چند دمام و یک بوق شاخی از آن استفاده می شود.

 و) ضخامت بدنه آن از سازهای هم گروه بیشتر است 

ویژگی های ظاهری و ساختاری سنج بوشهر:

این سنج، خودصدایی مضاعف است که هر کدام از دو قطعه آن مثل یک بشقاب تو گود و دارای دسته ای نسبتاً قطور و بلند است. وسط هریک از این دو قطعه برآمده است و در مرکز این برآمدگی سوراخی برای نصب دسته وجود دارد. 

تکنیک اجرایی سنج بوشهر: 

هر کدام از دو سنج در یک دست نوازنده قرار می گیرند که غالباً یکی ثابت است و دیگری را به آن می کوبند و صدا در هر دو قطعه و قطعه ایجاد می شود. سنج ها در گروه به تعدادی که باشند از توالی های متریک ـ ریتمیک معینی پیروی می کنند. ترتیب، تعداد و نحوه قرار گرفتن هر یک از نوازندگان در گروه سنج و دمام و بوق تابع نظم معینی است. سنج بوشهر را ایستاده و بیشتر در حرکت می نوازند. 

موارد و نوع استفاده سنج بوشهر: 

تعداد سنج ها در گروه ممکن است از سه تا هفت متغیر باشد. اگر از هفت سنج استفاده شود معمولاً سه سنج در جلو و چهار سنج در پشت قرار می گیرند. رهبری کل گروه با نوازنده بوق و هدایت نوازندگان دمام با نوازنده دمام إشکون است. مراسم سنج و دمام که حدود بیست دقیقه طول می کشد برای اعلام شروع مراسم عزاداری است و جنبه خبری دارد. 

  فردوسی، حکیم طوس، طبیب زبان پارسی – قسمت 18

جنس و مواد به کاررفته در ساختمان سنج بوشهر: 

سنج های قدیمی بوشهر از جنس برنج یا آلیاژ مخصوصی است که به آن هفت جوش می گویند. امروزه سنج های جدید را غالباً از فنر اتومبیل های سنگین می سازند که زنگ و صدای مناسبی ندارند. 

در پایان مقاله این ماه، تصنیف از خونِ جوانان وطن لاله دمیده را که بیش از ۴ دهه پیش با صدای استاد محمدرضا شجریان و همکاری گروه شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی اجرا شده بود را به خون پاک چوانان راه آزادی مام وطن تقدیم می کنم. شعر این تصنیف از سروده های عارف قزوینی است که مضمون آن اشاره ای کنایه ای به افسانه‌ای دارد که از قطرات خون سیاوش (یکی از قهرمانان شاهنامه)، گل‌های لاله روییده‌است.

از خونِ جوانان وطن لاله دمیده

از ماتم سروِ قدشان، سرو خمیده

در سایهٔ گل بلبل از این غصه خزیده

گل نیز چو من در غمشان جامه دریده

چه کج‌رفتاری ای چرخ

چه بدکرداری ای چرخ

سر کین داری ای چرخ

نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ

خوابند وکیلان و خرابند وزیران

بردند به سرقت همه سیم و زرِ ایران

ما را نگذارید به یک خانهٔ ویران

یا رب بستان دادِ فقیران زِ امیران

از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن

مشتی گرت از خاکِ وطن هست به‌سر کن

غیرت کن و اندیشهٔ ایامِ بتر کن

اندر جلو تیرِ عدو، سینه سپر کن

از دستِ عدو نالهٔ من از سرِ درد است

اندیشه هر آنکس کند از مرگ، نه مرد است

جان‌بازیِ عشاق، نه چون بازیِ نرد است

مردی گرت هست، کنون وقتِ نبرد است

عارف زِ ازل، تکیه بر ایام نداده‌است

جز جام، به کس دست، چو خیام نداده‌است

دل جز به‌سر زلفِ دلارام نداده‌است

صد زندگی ننگ بیک نام نداده‌است

چه کج‌رفتاری ای چرخ

چه بدکرداری ای چرخ

سر کین داری ای چرخ

نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ

***

و… تا ساز هست و آواز هست، شاگردان مکتبت، به نامت و با یادت، صبوح ها پر می کنند و قدح ها خالی.

ساقیا…، سرو چمان…،  قدحت پُر مِی باد.

ادامه دارد….

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان