آداب فرهنگی و آیین ملی در ایران باستان – قسمت ۲۴

ای وطن ای مادر تاریخ ساز              ای مرا بر خاک تو روی نیاز

ای  کویر تو بهشت جان من               عشق  جاویدان من، ایران من

نویسندگان: سید سعید زمانیه شهری و سونیا سیدالحسینی

فصل پنجم سلسله مقالات ايران باستان (جشن های باستانی)

به نام خداوند رنگین کمان 

خداوند بخشنده مهربان

خداوند مهسا، حدیث و کیان                  

خداوند یک ملت همزبان 

که این خانه مادری، میهن است

که ایران زمین، کاوه اش یک زن است 

ادامه جشن های مهرماه:

۶) جشن «مهرگان»: شانزدهم مهر روز جشن «مهرگان»، جشنی بزرگ در ستایش ایزد «میثره/ میترا» (و بعدها «مهر») است. در اصل در نخستین روز مهر و بعدها در شانزدهمین روز این ماه برگزار می شده است. در گاهشماری ایرانی جشن مهرگان که در گذشته آن را «میترا کانا» یا «متراکانا» می نامیدند. این جشن پس از نوروز بزرگ ترین جشن ایرانی و هندی است و ۶ روز به طول می انجامد. «مهرپشت» نام بزرگی در اوستا است که در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است. مهر پشت، دهمین پشت اوستا است و همچون فروردین پشت، از کهن ترین بخش های اوستا بشمار می آید.

مهر پشت از نگاه اشاره های نجومی و باورهای کیهانی از مهم ترین و ناب ترین بخش های اوستا است و کهن ترین سند درباره ی آگاهی ایرانیان از کروی بودن زمین، بند ۹۵ همین پشت می باشد. از مهر پشت تا به امروز ۶۹ بند کهن و ۷۷ بند افزوده شده از دوران ساسانیان، به جا مانده است. روز آغاز جشن مهرگان، «مهرگان همگانی» یا «مهرگان عامه» و روز انجام، «مهر گان ویژه» یا «مهر ر گان خاصه» نام دارد. همان طور که می دانیم در گاهشماری باستانی ایران، سال به دو پاره (فصل) بخش می شد، تابستان (هم) هفت ماهه و زمستان (زین) پنج ماهه، که جشن نوروز جشن آغاز تابستان بزرگ و مهر گان جشن آغاز زمستان بزرگ بود و از این رو این دو جشن با هم برابری می کرده اند. آن چنان که ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» از زبان «سلمان فارسی» آورده است: … ما در عهد زرتشتی بودن می گفتیم، خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد و فضل این دو روز بر روزهای دیگر مانند فضل یاقوت و زبرجد بر جواهرهای دیگر در برهان قاطع «خلف تبریزی» نیز درباره ی مهرگان می خوانیم: 

  آبدیدگی، دوره‌ دیگری از رشد – قسمت سوم

نام روز شانزدهم از هر ماه و نام ماه هفتم از سال شمسی باشد و آن بودن آفتاب عالم تاب است در برج میزان که ابتدای فصل خزان است و نزد فارسیان بعد از جشن و عید نوروز که روز اول آمدن آفتاب است به برج حمل از این بزرگ تر جشنی نمی باشد و همچنان که نوروز را عامه و خاصه می باشد، مهرگان را نیز عامه و خاصه است و تا شش روز تعظیم این جشن کنند. ابتدا از روز شانزدهم و آن را مهرگان عامه خوانند و انتها روز بیست و یکم و آن را مهرگان خاصه (روز جشن مغان یعنی آتش پرستاران) خوانند و عجمان گویند که خدایتعالی زمین را در این روز گسترانید و اجساد را در این روز محل و مقر ارواح گردانید.

پیدایش مهرگان: 

پیشینه ی جشن مهر رگان به اندازه ی قدمت ایزدش، میترا است و تا آن جا که بن نوشت های دهند، این جشن دست کم از دوران فریدون پیشدادی آغاز شده است که شاهنامه ی فردوسی به روشنی به پیدایش این جشن در دوران پادشاهی فریدون اشاره کرده است:

فریدون چوشد برجهان کامکار

ندانست جز خویشتن شهریار

به رسـم کیان تـاج و تخت مهی

بیار است با کـاخ شاهنشهی

به روز خجسته سـر مهر ماه

به سر بر نهاد آن کیانی کلاه

زمانه بی اندوه گشت از بدی

گرفتند هر کس ره بخردی

دل از داوری ها بپرداختند

به آیین، یکی، جشن نو ساختند

نشستند فرزانگان ، شادکام

گرفتند هر یک ز یاقوت، جام

می روشن و چهره ی شـاه نـو

جهــــان نو ز داد از سر ماه نو

بفـرمـود تا آتش افروختند

همه عنبر و زعفران سوختند

پرستیدن مهرگان دیـن اوست

تن آسانی و خوردن آیین اوست

کنــــــون یادگارست از و ماه مهر

به کوش و به رنج ایچ منمای چهـر

ابوریحان بیرونی نیز می آورد: « … در روز مهرگان فرشتگان به یاری کاوه ی آهنگر شتافتند و فریدون به تخت شاهی نشست و ضحاک را در کوه دماوند زندانی کرد و مردمان را از گزند او برهانید …» و تاریخ نگار دیگری به نام «ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود گردیزی» که در سال ۴۴۴ هجری کتاب «زین الاخبار» را نگاشته از جشن های ایران باستان بخشی را آورده است و درباره ی مهر گان می گوید: «این روز مهرگان باشد و نام روز و ماه همراهند و چنین گویند که اندر این روز آفریدون بر ضحاک، پیروز شد و او را اسیر کرد و او را بست و به دماوند برد و در آنجا وی را زندانی کرد. مهرگان بزرگ و برخی از مغان چنین گویند که این پیروزی فریدون بر بیوراسب (ضحاک)، رام روز بوده است و زرتشت که مغان او را به پیامبری دارند، ایشان را فرموده است، بزرگ داشتن این روز و روز نوروز را.» گویا تاریخ نویسان، شاعران و نویسندگان هم پیمان گشته اند تا از پیدایش مهرگان گزارش های یکسانی ارایه دهند. «اسدی توسی» نیز در «گرشاسب نامه» از چرایی پیدایش مهرگان گزارش می دهد: 

  سرمقاله آپریل ۲۰۲۳ – وکالت به شاهزاده رضا پهلوی (2)

فریدون فرخ به گرز نبرد

ز ضحاک تازی برآورد گرد

چو در برج شاهین شد از خوشـه مهر

نشست او به شاهـی سر ماه مهر

و باز هم «بیرونی» در «التفهیم» می نویسد: «… مهرگان شانزدهمین روز از مهرماه و نامش مهر، اندرین روز، آفریدون ظفر یافت بر بیورسب جادو، آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچه از پس نوروز بود …» 

گزارش خلف تبریزی درباره ی پیدایش مهرگان نیز این چنین است: «… و در این روز ملایکه یاری و ممدکاری کاوه آهنگر کردند و فریدون در این روز بر تخت شاهی نشست و در این روز ضحاک را گرفته به کوه دماوند فرستاد که در بند کنند و مردمان به سبب این مقدمه جشنی عظیم کردند و عید نمودند و بعد از آن حکام را مهر و محبت به رعایا به هم رسید و چون مهرگان به معنی محبت پیوستن است بنابراین بدین نام موسوم گشت …» 

دکتر «محمود روح الامینی» به نقل از آثارالباقیه ی بیرونی می نویسد:  «… و برخی مهرگان را بر نوروز برتری داده اند چنانکه پاییز را بر بهار برتری داده اند و تکیه گاه ایشان اینست که «اسکندر» از «ارسطو» پرسید که کدامیک از این دو فصل بهتر است؟ ارسطو گفت پادشاها در بهار حشرات و هوام آغاز می کند که نشو یابند، و در پاییز آغاز ذهاب آن هاست، پس پاییز از بهار بهتر است …» و حتی بیرونی که به سخت کوشی و پرکاری نامدار است گویا بایسته ی خویش می داند که در مهرگ رگان و نوروز بیاساید، آنگونه که «شهروزی» در مورد وی می گوید: «… دست و چشم و فکر او هیچ گاه از عمل بازنماند، مگر به روز نوروز و مهرگان.»  در نظم و نثر پارسی از روزگاران گذشته، درباره ی جشن مهرگان گفت و گو و اشاره بسیار شده است. پس از ساسانیان، در آن روزگاران پر آشوب که نابسامانی و پریشانی در ایران گسترش پیدا کرده بود، باز هم ایرانیان آیین های گذشته و آدابشان را هم چنان نگه می داشتند و هنگامی که فرصتی به دست می آوردند، این آداب و آیین ها به آشکاری و روشنی و فر و شکوه برگزار می شد و هنگامی که سخت گیری تازیان در این باره آغاز می شد، ایرانیان به گونه های پنهان آیین های خود را برگزار می کردند. سرانجام به انگیزه ی اهلیت این آیین ها، شایان نگرش بود و پذیرا شدن یا زیر همان عنوان ها و یا زیر سرپوش ها و عنوان هایی تازه مورد پذیرش و اقتباس تازیان یورشی و دشمنان ایران قرار می گرفت. از آن جمله است جشن مهرگان.  «ابولفضل بیهقی» نیز شرح جشن مهر که در روزگار مسعود غزنوی برگزار می شد را در کتاب خود آورده است: «… و روز دوشنبه دو روز مانده از ماه رمضان به جشن مهرگان بنشست و چندان نثارها و هدیه ها و طرف و ستور آورده بودند که از حد و اندازه بگذشت و سوری صاحب دیوان بی اندازه چیزها فرستاده بود، نزدیک درش تا پیش آورد، همچنان نمایندگان بزرگان پیرامون چون خوارزمشاه آلتونتاش و امیر چغانیان و امیر گرگان و کشورهای قصدار، مکران و دیگران بسیار چیز آوردند و روزی با نام بگذشت.» 

  مبانی فیزیولوژیک و روانشناختی زبانشناسی - نظریات پاولوف - بخش هشتم

به واژه « آزادی » قدری فکر کنید…عبارتی که با « آ » که  حرف اول الفبای فارسی است شروع، و با « ی » که آخرین حرف آنست، پایان میابد… باید گفت همه خواسته مردم در میان این آغاز و پایان نهفته است … « زاد » که در میان « آ » و « ی » قرار دارد ، فاعل مصدر « زادن » است ؛ همان فرایندی که زیستن و «زندگی» را ممکن میکند و در گونه انسان، این زن است که فاعل فعل زادن میباشد.

بنابراین همیشه « زن » در دل «آزادی» ، آبستن « زندگی » بوده است…

به امید آزادی و به امید غلبه نور بر تاریکی….

و…. سرانجام نور بر تاریکی پیروز خواهد شد و ایران، ققنوس وار و نیلوفرانه از خاکستر خویش برخواهد خواست.                             

بگویید آهسته در گوش باد

چو ایران نباشد تن من، مباد

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان