شجریان: سروش مردم، فردوسی موسیقی ایران – قسمت ۶۱

نویسنده: سید سعید زمانیه شهری

فصل هشتم سلسله مقالات شجریان، سروش مردم، فردوسی موسیقی ایران

مفاهیم بنیادین در موسیقی سنتی ایران

به نام خداوند رنگین کمان

خداوند بخشنده مهربان

خداوند مهسا، حدیث و کیان

خداوند یک ملت همزبان

که این خانه مادری، میهن است

که ایران زمین، کاوه اش یک زن است

ادامه‌ی گسترش موسیقی ایرانی:

پژوهش‌های اروپاییان درباره موسیقی ایرانی- صفی‌الدین ارموی و ترجمه آثار او: در قرن نوزدهم میلادی، موسیقی مشرق ‌زمین به‌ویژه آثار نظری ایرانیان مورد توجه شرق‌شناسان قرار گرفت. یکی از نخستین کسانی که در این زمینه فعالیتی برجسته داشت بارون کارا دو وو شرق شناس فرانسوی بود.

او رساله‌ی مشهور الرساله الشرفیه تألیف صفی‌الدین ارموی را که از مهم‌ترین منابع نظری موسیقی قرون میانه به شمار می‌رود، به زبان فرانسه ترجمه کرد. این ترجمه به‌ صورت خلاصه بود و در سال ۱۸۹۱ میلادی در مجله‌ی آسیایی پاریس منتشر شد. انتشار این ترجمه راه را برای آشنایی محققان اروپایی با مبانی علمی و تئوریک موسیقی ایرانی و عربی گشود و نام صفی‌الدین را به جهان پژوهش غرب معرفی کرد.

مدتی بعد، بارون رودلف دِرلَانژه موسیقی‌شناس و اشراف‌زاده‌ی فرانسوی، تصمیم گرفت ترجمه‌ای کامل و دقیق‌تر از این اثر فراهم کند. او در سال ۱۹۳۷ میلادی نسخه‌ی کامل «شرفیه» را به زبان فرانسه منتشر نمود. این کار با همکاری و ترجمه‌ی «المنوبی السنوسی» انجام گرفت و در مجموعه‌ای تحت عنوان الموسیقی العربی به چاپ رسید. جالب آنکه دِرلَانژه در همان مجلد، ترجمه‌ی کتاب الادوار صفی‌الدین را نیز ضمیمه کرد. بدین ترتیب، پژوهشگران اروپایی برای نخستین بار به دو متن بنیادی در نظریه‌ی موسیقی اسلامی و ایرانی به‌طور هم‌زمان دسترسی یافتند. این تلاش‌ها نقشی مهم در بازشناسی جایگاه صفی‌الدین و سنت موسیقی علمی ایران در عرصه‌ی جهانی داشت. برای بررسی بیشتر زندگی و خدمات صفی‌الدین ارموی، می‌توان به مقاله‌ی استاد روح‌الله خالقی در مجله‌ی پیام نوین (سال اول، شماره‌ی ۷، فروردین ۱۳۳۸) مراجعه کرد.

قطب‌الدین شیرازی و «دره التاج» – پیوند فلسفه، ریاضیات و موسیقی: از دیگر دانشمندان برجسته‌ی ایرانی که به‌طور مفصل درباره‌ی موسیقی نگاشته است، قطب‌الدین محمود شیرازی (۷۱۰-۶۳۴ هـ.ق) است. او فیلسوف، طبیب و ریاضی‌دان بزرگی بود که در کنار آثار فلسفی و نجومی خود، کتابی با نام دره التاج لغره الدباج تألیف کرد. این اثر دربردارنده‌ی مباحث گسترده‌ای از علوم گوناگون است. در بخش چهارم از مقاله‌ی چهارم این کتاب، که مربوط به ریاضیات است، وی به تفصیل درباره‌ی موسیقی سخن گفته است.

بخش موسیقی «دره التاج» شامل یک مقدمه و پنج مقاله است که مباحثی همچون ماهیت صوت، خواص و لواحق آن، نسبت‌های ریاضی در فواصل موسیقایی، تحلیل آوازها و دستگاه‌ها، پرده‌شناسی سازها و همچنین ارتباط وزن در شعر و موسیقی را توضیح می‌دهد. قطب‌الدین در این اثر نظرات پیشینیانی چون فارابی و صفی‌الدین ارموی را نقل کرده و به شرح و نقد آن‌ها پرداخته است. او با دقتی مثال‌زدنی، روابط میان ابعاد صوتی و ساختار موسیقی را در قالب نمودارها و اشکال هندسی توضیح داده که نشان‌دهنده‌ی تسلط وی بر مبانی ریاضی موسیقی است.

وی در بسیاری از موارد با احترام ویژه‌ای از صفی‌الدین یاد می‌کند و اندیشه‌های او را مبنای کار خویش قرار می‌دهد. بدین سبب «دره التاج» نه‌تنها اثری فلسفی بلکه منبعی ارزشمند برای شناخت دیدگاه‌های علمی ایرانیان درباره موسیقی محسوب می‌شود.

عبدالقادر مراغی – احیای موسیقی در عهد تیموری: در قرن نهم هجری، چهره‌ای پدیدار شد که نقش او در ادامه و گسترش سنت موسیقی ایرانی بی‌بدیل بود: عبدالقادر بن غیبی مراغی (۷۵۷-۸۳۸ هـ.ق). وی از بزرگ‌ترین موسیقی‌دانان دوره‌ی تیموری به شمار می‌رود. مراغی نخست کتاب مقاصد الالحان را تألیف کرد و آن را در سال ۸۲۶ هـ.ق به سلطان مراد دوم عثمانی تقدیم نمود. او مدتی در سمرقند می‌زیست، شهری که به فرمان تیمور به آنجا برده شده بود. بعدها نیز دوباره از بغداد به سمرقند رفت و در خدمت سلطان شاهرخ، فرزند تیمور، قرار گرفت. شاهرخ به هنر و ادب علاقه‌مند بود و مراغی تا پایان عمر در دربار او مقام و منزلتی ویژه یافت. عبدالقادر افزون بر «مقاصد الالحان»، دو کتاب مهم دیگر نیز نگاشت. یکی از آن‌ها جامع الالحان بود که در سال ۸۱۸ هـ.ق به سلطان شاهرخ تقدیم شد. دیگری شرحی مفصل بر کتاب «الادوار» صفی‌الدین ارموی بود که به نظر می‌رسد واپسین اثر او باشد. در نوشته‌های مراغی اشاره شده است که پیش‌تر، یعنی حدود سال ۸۰۸ هـ.ق، کتابی به نام کنز الالحان نیز تألیف کرده و در پایان آن نمونه‌هایی از نغمه‌هایی که خود ساخته بود با خطی ویژه ثبت نموده است. متأسفانه این کتاب تاکنون به دست نیامده است. اهمیت مراغی نه‌تنها در تألیف آثار نظری بلکه در خلاقیت عملی اوست. او قطعات متعددی ساخته و نامش تا امروز در تاریخ موسیقی ایران و عثمانی به‌عنوان استاد بزرگ الحان باقی مانده است.

پیوند شعر و موسیقی – یگانگی دو هنر: از دیرباز در سرزمین‌های شرقی، به‌ویژه در ایران، شعر و موسیقی پیوندی عمیق و جدانشدنی داشته‌اند. در حقیقت، موسیقی بدون کلام کمتر مورد توجه قرار می‌گرفته و اغلب با شعر و آواز همراه بوده است. دلیل این امر را باید در ذائقه‌ی فرهنگی ایرانیان جست‌وجو کرد که همواره کلام آهنگین را زیباتر می‌دانستند. حتی امروز نیز بسیاری از شنوندگان در ایران هنگام صحبت از موسیقی، نخست می‌پرسند خواننده کیست و چه شعری را می‌خواند، نه اینکه نوازنده چه کسی است.

در جوامع غربی، موسیقی به‌تدریج استقلال یافت و به‌صورت هنری کامل و بی‌نیاز از کلام مطرح شد؛ چنان‌که در اجرای یک سمفونی ارکسترال، نبود شعر یا آواز هیچ خللی در دریافت شنونده ایجاد نمی‌کند. اما در موسیقی ایرانی، آواز همواره نقشی اساسی داشته و موسیقی بی‌کلام اغلب ناقص تلقی شده است. این امر به دلیل آن است که موسیقی ایرانی بیشتر بر ملودی و نغمه استوار است و کمتر به هارمونی توجه دارد. درواقع، شعر همان نقشی را ایفا می‌کند که هارمونی در موسیقی غربی انجام می‌دهد: یعنی بیان حالات، احساسات و معانی. از همین روست که ترکیب «ساز و آواز» در فرهنگ ایرانی مفهومی اساسی دارد. ساز به‌تنهایی کامل نیست، بلکه در کنار آواز معنا پیدا می‌کند. نگاهی به گذشته نشان می‌دهد که شاعران و موسیقی‌دانان بسیاری هر دو هنر را در خود جمع کرده بودند.

نمونه‌هایی تاریخی از شاعران- موسیقی‌دانان: یکی از قدیمی‌ترین نام‌هایی که در تاریخ موسیقی و شعر فارسی ثبت شده، ابوحفص سُغدی (یا شُغدی) است که در قرن چهارم هجری می‌زیست. او را نخستین شاعر پارسی‌گوی دانسته‌اند که هم‌زمان در موسیقی نیز مهارت داشت. به او نسبت داده‌اند که سازی به نام شاهرود یا شهرود را اختراع کرده است. شعری از او نقل شده که چنین است:

آهوی کوهی در دشت چگونه دودا

او ندارد یار، بی یار چگونه رودا

این بیت نشان می‌دهد که او شعر را با موسیقی درآمیخته و هم‌زمان شاعر و رامشگر بوده است. وفات او را حدود سال ۳۰۰ هجری قمری ذکر کرده‌اند، اما جز همین چند روایت، اطلاعات چندانی از زندگی او در دست نیست.

نمونه‌ی برجسته‌تر در دوره‌ی ساسانی، باربَد موسیقی‌دان بزرگ بود که هم نغمه‌پرداز بود و هم شاعر. او اشعار خود را با نغمه‌هایی که می‌ساخت ترکیب می‌کرد و اجرا می‌نمود. همچنین، سرودهای دینی زرتشتی نیز اغلب به صورت نثر آهنگین یا شعر موزون خوانده می‌شدند که نشان‌دهنده‌ی پیوند دیرینه‌ی شعر و موسیقی در فرهنگ ایران است.

بررسی تاریخ موسیقی ایران از قرون میانه تا دوران تیموری نشان می‌دهد که نظریه‌پردازانی چون صفی‌الدین ارموی، قطب‌الدین شیرازی و عبدالقادر مراغی سهمی عظیم در تداوم و گسترش این دانش داشته‌اند. در کنار آن، پیوند شعر و موسیقی ویژگی بارز فرهنگ ایرانی بوده است؛ ویژگی‌ای که سبب شده موسیقی ایران همواره با کلام همراه باشد و تأثیر عمیق‌تری بر شنونده بگذارد. این سیر تاریخی، نه‌تنها بیانگر ارزش‌های هنری گذشتگان است، بلکه نشان می‌دهد چرا موسیقی ایرانی تا امروز بیش از هر چیز به «ساز و آواز» شهرت دارد و چگونه سنت دیرینه‌ی پیوند شعر و نغمه، هویت موسیقی ملی را شکل داده است.ادامه دارد…

و… تا ساز هست و آواز هست، شاگردان مکتبت، به نامت و با یادت، صبوح ها پر می کنند و قدح ها خالی.

ساقیا…، سرو چمان…، قدحت پُر مِی باد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

آرشیو مقالات پیام جوان

همراهان پیام جوان