سرمقاله سپتامبر ۲۰۲۲ – همبستگی در حمایت از رضا پهلوی، شاه ایران

نویسنده: شهرداد خبیر

شهرداد خبیر

در عشق زنده باید، کز مرده هیچ ناید
دانی که کیست زنده؟ آن کو، ز عشق زاید
طبل غزا برآمد، وز عشق لشکر آمد
کو رستم سرآمد، تا دست برگشاید
رعدش بغرد از دل، جانش ز ابر قالب
چون برق بجهد از تن، یک لحظه‌ای نپاید
هرگز چنین سری را، تیغ اجل نَبرّد
کاین سر ز سربلندی، بر ساق عرش ساید
مولانا

خداوند انسانها را برابر، آزاد و شایسته شادی و نیکبختی آفریده. ۲۵۰۰ سال پیش نیاکانم به پیشوایی کوروش کبیر، بر اساس آموزه های اشوزردشت یعنی در مبارزه ی بین خیر و شر، اَهورا و اهریمن، و راستی و دروغ، بپا خاستند و یک امپراطوری بزرگ را شامل اقوام و ملت های گوناگون با جنگ افزار مهربانی و حقوق بشری پایه نهادند که در آن آزادی و کرامت بشری بجای رابطه غالب و مغلوب قانون اساسی نانوشته حکومت بود.

استبداد برای آنکه بتواند بر ملتی حکومت کند باید او را با تحقیر و فقر از تفکر و احساس انسانی تهی کند. این شرایط امروز مردم ایران است و بر مبنای این بهت و انفعال ملت ایران و نیز این باور که هیچکس هیچ غلطی نمی تواند بکند، جباران در راستای اعمال فشار هر چه بیشتر اقتصادی و سرکوب گسترده تر ملت ایران حرکت می کنند. اما آنان از یک نکته غافلند، خوی خدا جوی انسان!

موجودی چون جمهوری اسلامی که بیماری و بحران سراسر وجودش را گرفته مبهوت و راه گمگشته، تمایل به خویش مرگی دارد که فرقش با خودکشی فراهم آوردن زمینه های نابودی خود بدست دیگریست. یکی بر سر شاخ، بن می برید!

  سرمقاله سپتامبر ۲۰۲۱: ابتذال شر - قسمت چهارم

آری سر و کار ما با جماعتی است مهجور که ناگهان از اعماق ظلمت و تحجر، ایستاده بر سکوی عقب ماندگی تاریخی مردم ما، بر منبر دین باوری دیرینه او، به عصر کنونی جهیده که هر جزءاش برای او نا آشناست و روز بروز در برابر مسائل پیچیده اجتماعی و سیاسی و زیست محیطی جهان معاصر درمانده تر، لیکن خشن تر می شود. اکنون که درگذر ایام بسوی تمرکز بیشتر ثروت و قدرت خودیها، پیش رفته و در باتلاق رانت و فساد گیر کرده، می کوشد که با وضع قوانین و قانونی کردن غارت و جباریت، تمامیت خواهی خود را، تثبیت کند. ناچار با تصمیمات و اقدامات غیر عقلانی و دیوانه وار در سطح داخلی و روابط بین المللی می خواهد به خود روحیه دهد و تظاهر به استحکام نماید. این از اوضاع حاکمیت، اما اوضاع ما!

آنچه را که از تاریخ این سرزمین بویژه در صد سال اخیر دریافته ام، علت تمام شکستها یا ناکامیهای خیزش های سیاسی و اجتماعی ما، اراده گرایی و شتابزدگی روشنفکران اصلاح طلب چه در حاکمیت و چه در خارج آن بوده است. این یعنی ندیدن شرایط عینی و ذهنی تاریخ جامعه ایرانی و تمایل به جا نشاندن افکار و اهداف فردی یا گروهی، بجای واقعیت عملا موجود، بوده است. الگو برداری از جوامع دیگر، در کنار عدم تحلیل مشخص از شرایط مشخص ایران نیز آفت دیگرِ کنش های سیاسی بعضا فاجعه بار بوده است.

درک و تحلیل درست زیر ساخت های اقتصادی، فرهنگی و علمی ایران و ارزیابی ذهنیت مدنیت پذیری و قانون مداری مردم، آن پرسمان جانکاهی است که هنوز پاسخی در خور نیافته است و عدم اجماع و توافق بر سر آن مسبب تمام فرصت سوزیها و ناکامیها و تلفات اجتماعی بوده است. اما در طی این چهل سال پس از فروکش کردن شور انقلابی و نومیدی و دلزدگی از شعارها و اهداف تحقق نایافته، تاریخ خاموش و پنهان به راه خود رفته و در راستای تکام ، در کنار اختناق و استبداد، نسلی رزمنده، دگر اندیش و فرهیخته را در دامان خود پرورده که یا در داخل، ناراضی به انتظار نشسته یا بسختی بصورت مهاجر به مراکز تمدن و پیشرفت، پابند خود را گسسته و موفق در کشور هدف، بی تعصب، دموکرات و روشن اندیش به کشور خویش و آینده آن نگران می نگرند و هر دو گروه به عنوان هم ستاد و هم لشگر تغییر، بمصداق بگذار صد گل بشکفد، پشتیبان تئوریک و پراتیک جنبش مردم ایران می باشند.

  برگهایی از تاریخ به مناسبت 100 سالگی کودتای رضاشاه از رضا خان به رضا شاه – از احمدشاه به احمد خان - قسمت نوزدهم

بیانات خود را با ذکر نکته ای کلیدی و بسیار مهم به پایان می برم. یکی از نقاط مورد مناقشه در تاریخ معاصر ما اختلافات بین محمدرضاشاه و مصدق السلطنه نخست وزیر او و کودتای سال ۳۲ است که کلا نحوه برخورد با آن، جامعه ما را بدو گروه کاملا متقابل تقسیم کرده است.

آنچه که ذهن مرا بسیار روشن کرد پاسخ شاهزاده رضا پهلوی در پاسخ به این مسئله بوده که بسیار بیطرفانه و واقع بینانه است. او ضمن ارج گذاردن همزمان، به خدمات پدر و نخست وزیرش از نیت هر دو مرد بزرگ برای خدمت به ایران، البته هر یک به شیوه خود، سخن گفت و اختلافات را ناشی از تحلیل متفاوت آنها از وضعیت داخلی و خارجی آن زمان ایران و نیز اصرار هر یک بر روش خود و نقش عوامل تفرقه افکن خودی و بیگانه دانست.

این نوع آزاد اندیشی و سیاست پیشگی به من آموخت که از تمام کوشندگان یا شهدای سیاسی مستقل ایرانی، فارغ از ایدئولوژی و عملکرد و جهت گیری سیاسی آنها به نیکی یاد کنم و از طرفداران هر گروه تقاضا کنم با توجه به شرایط عینی و ذهنی ایران و جهان و قوانین پیشرفت و تکامل اجتماعی، از هر گونه انحصار طلبی و شتابزدگی و خود محوری گروهی دست برداشته و همزمان با تبلیغ و تشکل سازمان خود، با تشکیل جبهه ای متکثر ولی متحد، تا زمانی که سیر حوادث، رهبر دیگری را شایسته تر از شاهزاده معرفی نکرده یا شاهزاده در روند حرکات سیاسی خود دچار خُلف وعده یا اشتباهات مرگبار سیاسی نشده، زیر پرچم شیر و خورشید و بعنوان یار یا مشاور او گرد آمده و از هر گونه پراکنده کاری و تکروی بپرهیزند زیرا آزموده را آزمودن خطاست و چراغ تجارب گذشته، شکست این روشها را نشان داده است.

  جدول کلمات متقاطع

جاوید ایران – پاینده جنبش عدالت خواهی و دمکراسی مردم ایران

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان