• Home
  • >
  • مقالات مجله – مارچ ۲۰۲۳
  • >
  • برگهایی از تاریخ به مناسبت ۱۰۰ سالگی کودتای رضاشاه از رضا خان به رضا شاه – از احمدشاه به احمد خان – قسمت بیست و سوم

برگهایی از تاریخ به مناسبت ۱۰۰ سالگی کودتای رضاشاه از رضا خان به رضا شاه – از احمدشاه به احمد خان – قسمت بیست و سوم

گردآورنده: شهرداد خبیر

برگرفته ازکتاب “از کودتا تا سقوط”

تاج شاهی

مدرس با وجود توافق قبلی با این طرح پیشنهاد کرد بعد از لفظ «تأمینیه”بین الهلالین  «امنیه”نوشته شود. دلیل نماینده تهران در ارائه این پیشنهاد قابل توجه است. مدرس تأمینیه را شامل نظمیه هم دانست. ولی امنیه را از امور مربوط به قشون دانست. به اعتقاد نماینده اقلیت «امور لشکری باید از کشوری مجزا باشد و تنها امنیت خارج را قابل واگذاری به سردار سپه دانست به نظر میرسد مدرس با خارج کردن نظمیه از حیطه اختیارات رضاخان بر آن بود از تبدیل این نهاد به یک کانون قدرت علیه مخالفان جلوگیری کند امری که توسط محمد درگاهی و جانشین او رکن الدین،مختاری دنبال شد و نظمیه به پلیس خفیه و دستگاه پرونده سازی علیه منتقدان دولت مبدل شد تفویض فرماندهی کل قوا که با موافقت مدرس و استناد قانونی مصدق السلطنه صورت پذیرفت برای سردارسپه در حکم پیروزی و یک گام بلند به سوی سلطنت بود رئیس الوزرا در این مدت نیروهای سیاسی را شناخته و به رفتار متناسب با هر کدام پی برده بود مجلس با تصمیم گیری در مورد یکی از اصول قانون اساسی راه را برای تغییرات دیگر.گشود از همین رو مخالفتهایی که در جلسه نهم آبان از موضع دفاع از قانون اساسی ابراز شد با این بدعت بی توجیه بود شاید به همین دلیل بود که مدرس در آن جلسه مخالفتی از این دست نکرد.

رایزنی های فردی مدرس در خارج از مجلس اولین شکاف را در اقلیت پدید آورد. در حالی که بهبهانی، بهار و قوام الدوله به نمایندگی از اقلیت دلایل رضاخان را برای واگذاری مقام فرماندهی کل قوا قانع کننده نمیدانستند لیدر اقلیت مشغول چانه زنی های سیاسی بود. شاید به همین دلیل بود که قوام الدوله عراقی و حائری زاده به این طرح رأی ندادند. 

تفویض مقام فرماندهی کل قوا به رضاخان حضور وی در صحنه سیاسی کشور را تضمین کرد. به قول هدایت «فقط غیر رسمی رسمی شد زیرا قبل از این نیز سردارسپه در پای بیانیه های خود عنوان فرماندهی کل قوا را به کار میبرد.

سردارسپه کاملاً به رموز سیاست آشنا شده بود. او توانست لایحه نظام وظیفه اجباری را نیز که در مجلس چهارم به علت مخالفت محافظه کاران مسکوت مانده بود، به تصویب نمایندگان مجلس پنجم برساند. نظام وظیفه اجباری یکی از لوازمات دولت مدرن و از آمال روشنفکران ایرانی در عصر مشروطه بود. قبل از تصویب این قانون دفاع از مملکت و امور نظامی به صورت «بونیچه”بود. مصدق السلطنه به عنوان یک آشنای به امور اداری و مالی در مورد بونیچه می نویسد:

  نوجوان و ذهن مضطرب او - قسمت دوم

بونیچه یک قاعده معلوم و معینی نداشت. به این معنا که بعضی از ولایات اصلاً فوج نمی داد. آنجایی هم که میداد باز در بعضی از بلوکات سرباز گرفته میشد و در برخی گرفته نمیشود بین دهات هر بلوکی باز تبعیض در کار بود به این طریق که از بعضی دهات عده ای زیاد میگرفتند و در برخی هیچ سرباز نمی گرفتند و صورت دهات سرباز بده به هر فوج در مرکز و در محل بود که هر وقت فوج به خدمت احضار میشد مأموران سربازگیری به کدخدایان دهات اخطار می نمودند که سربازان خود را در محل معینی حاضر کنند؟

در این نوع سربازگیری تقلب و نادرستی فراوان بود. تبعیض درحق بی چیزان قائل می شدند و با اندک رشوه ای معافیت از سربازی حاصل می گشت. میرزا حسین خان گرانمایه در گزارشی به ناصرالدین شاه در این باره می نویسد:

تقلب دیگر صاحب منصب( افسر) این است که هنگام احضار به سفر از هر سربازی که صاحب بضاعت و خانواده و کدخدازاده است رشوه گرفته از سفر معاف و در عوض آنها با مزد جزئی از آدمهای بی عار بیکار گرفته به سفر میفرستند که تفنگ به دست گرفتن را نمی دانند.

اصلاح نظام و در اختیار داشتن یک نیروی مجهز آماده به خدمت از همان اولین نبرد با ارتش مدرن روسیه احساس شد امری که عباس میرزا ولیعهد مصلح برای آن چاره اندیشی نمود. عمر ولیعهد اما کفاف نداد و راه او توسط امیر کبیر دنبال شد. دارالفنون تعلیم نظام مدرن را به صورت آکادمیک دنبال کرد اما اصلاح نظام به سرنوشت دیگر اقدامات امیرکبیر دچار شد و دلسوخته ای برای ادامۀ آن یافت نشد در مجلس اول ایجاد ارتش قدرتمند چندان مورد توجه مشروطه خواهان نبود و تنها دموکراتها بعدها در برنامه حزبی خود به آن توجه نمودند به نظر میرسد این توجه به دلیل مشکلاتی بود که توسط محمدعلی شاه روسها و ایلات برای مشروطه ایجاد شد جنگ جهانی اول نیاز به ارتش قدرتمند را بیش از هر زمانی ملموس.ساخت از همین رو بود که اصلاحات نظامی رضاخان حتی از نظر مدرس مخالف سرسخت،وی بایستی ادامه پیدا میکرد.

  داستان‌های مثنوی: شکار بچه فیل

 رئیس الوزرا اندک زمانی پس از به دست آوردن مقام فرماندهی کل قوا، دومین ثمرة نزدیکی با محافظه کاران را دید هنوز یک ماه از طرح تفویض مقام فرماندهی کل قوا نگذشته بود که لایحۀ نظام وظیفۀ اجبارى تقدیم مجلس شد. طبق این لایحه «کلیه اتباع دولت ایران اعم از سکنه شهرها و قصبات و قرا و ایلات به خدمت سربازی موظف و مکلف شدند.

 مدرس که روزگاری با هر لایحه ای از لوایح دولت رضاخان مخالفت میکرد اینک در مقام دفاع از این لایحه سابقه «قشون عمومی”و نظام وظیفه را به اسلام و اصل دینی جهاد رساند. او در تمجید از آن به کم اشکال بودن لایحه اشاره کرد و مهارت نویسندگانش را ستود. قانون نظام وظیفه اجباری گامی مهم به سوی دولت مدرن بود. اشرافیت کهن از این طریق آسیب پذیر می شد و در دفاع از کشور تبعیض میان گروه های مختلف اجتماع وجود نداشت. از سویی قرار گرفتن جوانان به مدت دو سال تحت نظر صاحب منصبان و افسرانی که شیوه و روشی جدید برخلاف آموزههای سنتی را ترویج میکردند ضربه ای دیگر به طبقات بود. بی جهت نبود که مدرس به رغم تمجید از لایحه نگرانی خود را از این بابت مخفی نکرد و حفظ اخلاقیات جوانان تأکید کرد:

… جوان هایی که میروند زیر، اسلحه دو چیزشان محفوظ باشد یکی صحتشان که خیلی مهم است و یکی هم اخلاقشان….

همکاری مجلس و دولت تصویب طرحها و لوایح مختلفی را به همراه داشت که قبلاً مورد حساسیت محافظه کاران بود .در این مدت اما کمال همراهی با دولت صورت گرفت. شاید مجلس بعد از ماجرای خزعل، مقاومت در برابر سردارسپه را بی فایده میدید .از همه مهمتر نماینده بی باک و متهوری چون سیدحسن مدرس در کنار سردار سپه و حامی برنامه های او بود. رئیس الوزرا نیز با قبول جایگاه مجلس در فضایی آکنده از بیم و امید، نمایندگان را به همراهی فرا می خواند. قانون تغییر سال قمری به سال شمسی و تغییر اسامی ماهها از عربی به فارسی، قانون نسخ القاب و عناوین و تخصیص بودجه برای تعمیر مقبره فردوسی، شاعر حماسه سرای ایران در این مدت به تصویب مجلس رسید و بر وجهه ملی و مترقی رضاخان افزود .در تمام این قوانین، رگه هایی از سست شدن پایه های اشرافیت کهن و و تقویت ناسیونالیسم توده ای مشاهده میشود. ناسیونالیسم توده ای بر مبنای تقویت احساس یگانگی و اشتراک با تاریخ ایران و افتخار به گذشتۀ باستانی قرار دارد و رضاخان با بهره برداری از آن، سعی در جذب توده های مردم و برخی از نخبگان جامعه داشت.

  نوگلان میهنم در خون نشست - شعر سعید عرفان

محافظه کاران مزد همکاری خود با سردارسپه را در تابستان ۱۳۰۴ دریافت کردند. رئيس الوزرا به بهانه ترمیم کابینه ،دو تن از سرکردگان اقلیت ،نصرت الدوله فیروز را به عنوان وزیر عدلیه و قوام الدوله را به عنوان وزیر داخله به مجلس معرفی کرد .معرفی نصرت الدوله برای سلیمان میرزا ، لیدر سوسیالیست ها، تحمل ناپذیر بود .از این رو پس از معرفی وزرای جدید، شاهزاده به پشت تریبون رفت و با شرح اقدامات نصرت الدوله در دوره مشروطه و پس از آن ،به انتقاد از اعمال وی پرداخت .سردارسپه به مخالفت با نطق سلیمان میرزا برخاست و آن را شبیه استیضاح دانست که بایستی قبلاً به اطلاع دولت میرسید و با این بیان از مجلس خارج شد.

پس از خروج رئیس الوزرا ،از جلسه فاطمی و کازرونی با ندامانی، عضو حزب سوسیالیست به مشاجره پرداختند و نطق سلیمان میرزا ناتمام باقی ماند. سلیمان میرزا که اصرار بر ادامه نطق خود راجع به نصرت الدوله داشت در جلسه بعد تصمیم به به ادامه آن داشت که اکثریت مجلس با نطق پیش از دستور وی مخالفت کردند.

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان