آداب فرهنگی و آیین ملی در ایران باستان – قسمت ۲۹

ای وطن ای مادر تاریخ ساز              ای مرا بر خاک تو روی نیاز

ای  کویر تو بهشت جان من               عشق  جاویدان من، ایران من

نویسندگان: سید سعید زمانیه شهری و سونیا سیدالحسینی

فصل پنجم سلسله مقالات ايران باستان (جشن های باستانی)

به نام خداوند رنگین کمان 

خداوند بخشنده مهربان

خداوند مهسا، حدیث و کیان

خداوند یک ملت همزبان 

که این خانه مادری، میهن است

که ایران زمین، کاوه اش یک زن است 

ادامه جشن های ماه آذر و جشن های ماه دی:

ابوریحان بیرونی، مبدا سال شماری تقویم کهن سیستانی را از آغاز زمستان ذکر کرده و جالب این که نام نخستین ماه سال در تقویم سیستانی نیز «کریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز می گردد و پیش از آن، آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادارخداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه می گیرد. نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک، قهرمان بزرگ ملی ایران بوده اند (که هنوز هم حامیان سرمایه داری لجام گسیخته اندیشه های عدالت جویانه او را سد راه منافع طبقاتی خود می دانند) سخت گرامی و بزرگ دانسته می شد و از آن با نام «خرم روز» یاد می کرده و آیین هایی ویژه داشته اند. این مراسم و نیز سال شماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده می شود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است. همچنین در تقویم کهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام «ناواسارد» یاد شده است که با واژه اوستایی «نوسرده» به معنای «سال نو» در پیوند است.

آیین های برگزاری جشن شب چله: ایرانیان همواره شیفته ی شادی و جشن بوده اند و این جشن ها را با روشنایی و نور می آراستند. آن ها خورشید را نماد نیکی می دانستند و در جشن هایشان آن را ستایش می کردند. در درازترین و تیره ترین شب سال، ستایش خورشید نماد دیگری می یابد. مردمان سرزمین ایران با بیدار ماندن، طلوع خورشید و سپیده دم را انتظار می کشند تا خود شاهد دمیدن خورشید باشند و آن را ستایش کنند. در گذشته ، آیین هایی در این هنگام برگزار می شده است که یکی از آن ها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازم های آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراکی های فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند. از جمله آیین های این شب می توان به دورهم نشینی، فراهم کردن تنقلات و آجیل (لرک) و میوه های خشک، قصه گویی، فال حافظ، فال کوزه، و شعر خوانی (بیتو خوانی) اشاره کرد. 

  سرمقاله آپریل ۲۰۲۳ – وکالت به شاهزاده رضا پهلوی (2)

جشن های دی ماه:

۱) جشن خرم روز: 

یکم دی/ اورمزد روز از گرامی ترین روزهای ایرانیان به نام «خرم روز/خور روز (خورشید روزیا جشن 

«نودروز» (نود روز تا نوروز.) آغاز سال نو در برخی تقویم های ایران باستان که هنوز نیز در پامیر وبدخشان بکار گرفته می شود دیده شدن خورشید در این روز نه تنها «زایش خورشید» ( –> سی ام آذر ) را نوید می دهد، بلکه آغاز روز، ماه، فصل و سال جدید نیز بوده است. همچنین هنگام جشنی با نام «آب نو» در آذربایجان همراه با تعویض آب انبارها با آب تازه و با مراسمی همگانی. 

۲) جشن دیگان: 

یکم، هشتم، پانزدهم و بیست و سوم دی چهار جشن منسوب به «دی / دادار» (خداوند/ هرمزد). واژه ی دی که در اوستا «دت هوش» یا دزوه به معنی دادار یا آفریننده و آفریدگار است که همیشه به مانند صفتی برای اهورامزدا آورده شده است. واژه ی «دی» از مصدر «دا» آمده است که در اوستا و فارسی هخامنشی (پارسی باستان) و سانسکریت به معنی دادن، آفریدن، ساختن، و بخشیدن، تعبیر شده است. در پهلوی «داتن» و یا «داتر» و یا «داتار» و در فارسی «دادار» یا آفریدگار گفته می شود و در خود اوستا در آفرینگان گاهنبار بند ۱۱ صفت دت هوش برای دهمین ماه سال به کار رفته است.

ابوریحان بیرونی درباره ی «دی» می گوید: «… دی ماه، نخستین روز آن خرم روز است و این روز و ماه هر دو به نام خداوند است که «هرمز» نامیده می شود، یعنی حکیم و دارای رای و آفریدگار. در این روز عادت ایرانیان چنین بوده که پادشاه از تخت شاهی پایین می آمد و جامه ای سفید می پوشید و در بیابان بر فرش های سپید می نشست و دریان و یساولان را که شکوه پادشاه با آن هاست به کنار می راند و هر کس که می خواست پادشاه را ببیند، خواه دارا و خواه نادار بدون هیچ گونه نگهبان و پاسبان، نزد شاه می رفت و با او به گفتگو می پرداخت و در این روز پادشاه با مردم می نشست و در یک سفره با آن ها خوراک می خورد و می گفت: من مانند یکی از شماها هستم و با شماها برادرم، زیرا استواری و پایداری جهان به کارهایی است که به دست شما انجام می شود و امنیت کشور نیز با من است، نه پادشاه را از مردم گریزی است و نه مردم را از پادشاه

  فردوسی، حکیم طوس، طبیب زبان پارسی - قسمت 7

چهار جشن منسوب به «دی» یا «دادار» (خداوندهرمزد)

۱اورمزد و دی ماه در نخستین روز دی ماه

۲دی بآذر و دی ماه در هشتمین روز دی ماه

۳دی بمهر و دی ماه پانزدهمین روز دی ماه

۴دی بدین و دی ماه بیست و سومین روز دی ماه

که « کوشیار گیلانی » در « زیج جامع » این روزها را « دی جشن » می نامد.

۳) جشن سیرسوز یا گوش روز: 

گوش روز از دی ماه برابر با ۱۴ دی در گاهشماری ایرانی جشنی در گوش روز از دی ماه برگزار می شده است به نام «سیرسور» که در این روز ویژه، همراه با غذا سیر می خوردند یا آن را در میان گوشت نهاده و می پختند و بر این باور داشتند که خوردن این غذاها زیان های دیوها را دور می کند. نیز روز غلبه ی دیوان بر جمشید شاه و کشته شدن وی در روایت های ایرانی، که در شاهنامه ی فردوسی هم آمده است که پدیده ی گوشت خواری پس از جمشید رواج پیدا کرده است. در زین الاخبار نیز در این باره آمده است: «… سنت بر آن بود که در این روز از خوردن چربی خودداری کنند …» در برهان قاطع نیز می خوانیم: «… در این روز فارسیان عید کنند و جشن سازند و در این روز گوشت و سیر برادر پیاز خورند و گویند که خوردن آن ایمن بودن از مس جن است و جن گرفته را از آن دهند. نیک است در این روز فرزند به مکتب دادن پیشه و صنعت آموختن 

۴) جشن تبیکان یا جشن دی به مهر: 

دی به مهر روز، از دی ماه برابر با ۱۵ دی در گاهشماری ایرانی جشنی همراه با ساخت تندیس ها و پیکره هایی به شکل انسان با گل یا خمیر که در پشت بام ها قرار می دادند و گاه آن ها را می سوزاندند. در باور مردم این کار برای از بین بردن موجودات آزار رسان بوده است. در برخی متون از این جشن به نام «تبیکان» یا «بتیکان» نام برده شده است که به احتمال شکل تغییر یافته ی «دیبگان» است. همچنین در بامداد این روز سیب خورده و نرگس می بوییدند و با فرا رسیدن شامگاه سنبل بر آتش می نهادند و بر این باور داشتند که با این کار سراسر سال را آسوده و دور از فقر و خشکسالی خواهند بود.

  سرمقاله جون 2022 – ابتذال شر - جنگ اوکراین 2

۵) جشن «درامزینان» یا درفش کاویان: 

مهر روز از دی ماه برابر با ۱۶ دی در گاهشماری ایرانی جشنی به نام «درامزینان» یا «کاکتل» یا «کاکثل» در متون ایرانی که جشنی بسیار کهن و اسطوره ای و ناشناخته است که نام های گوناگون آن ارتباط با «درفش کاویان» و «گاو کتل» یا «گاو درفش» را نشان می دهد. در این روایت ها «فریدون» نیز جایگاه شاخصی دارد و می دانیم که در باورهای کهن، پیوندهای بسیاری میان فریدون و گاو وجود دارد. (مانند پرورش فریدون توسط «گاو پرمایه» یا «گاو برمایه» و گرزه ی «گاو سر» فریدون) گونه های مختلف نام های کهن، نشانه ی دیرینگی این آیین و فراموش شدن شکل اصلی نام آن است. این روز احتمالا در پیوند با دیده شدن صورت فلکی «گاو» یا «ثور» نیز بوده است. 

۶) جشن کوسه گلدی: 

در نیمه ی زمستان، چوپانان و دامداران مناطق مرکزی ایران مراسمی به نام «کوسه گلدی» برگزار می کنند در این مراسم یک نفر نقش کوسه را بازی می کند و لباس قرمز و پوستینی به تن کرده، کلاه ویژه ی قرمز رنگی به سر می گذارد و تنبک زنان و رقص کنان به در خانه های دامداران رفته و با خواندن آواز از صاحب خانه ها، گردو و بادام هدیه می گیرد.

ادامه دارد

و…. سرانجام نور بر تاریکی پیروز خواهد شد و ایران، ققنوس وار و نیلوفرانه از خاکستر خویش برخواهد خواست.                             

بگویید آهسته در گوش باد

چو ایران نباشد تن من، مباد

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان