• Home
  • >
  • مقالات مجله – فوریه ۲۰۲۳
  • >
  • برگهایی از تاریخ به مناسبت ۱۰۰ سالگی کودتای رضاشاه از رضا خان به رضا شاه – از احمدشاه به احمد خان – قسمت بیست و دوم

برگهایی از تاریخ به مناسبت ۱۰۰ سالگی کودتای رضاشاه از رضا خان به رضا شاه – از احمدشاه به احمد خان – قسمت بیست و دوم

گردآورنده: شهرداد خبیر

برگرفته ازکتاب “از کودتا تا سقوط”

تاج شاهی

حمایت از خزعل با وجود اینکه منطقه ثروتمند و نفت خیز خوزستان را برای دولت بریتانیا داشت، به تضعیف موقعیت سیاسی رضاخان در برابر رقبا منجر میشد- رقبایی که لورین قبلا در نامه ای به نایب السلطنة هند خطر آنان را گوشزد کرده بود:

– در حقیقت سردارسپه تنها رکن نسبتا پابرجا در اوضاع و موقعیت عمومی و کلی ایران بوده و ناپدیدشدن او از صحنه سیاست به طور قطع و یقین مقدمه اشاعه نفوذ قدرتهای مشخصی که با امپراتوری انگلیس دشمنی دارند، خواهد گردید و این امر منجر به بروز تجاوزات و تعدیات نامطلوب خواهد شد که مسئله ایران را از نو به طرز حادتری به میان خواهد آورد. خطر قدرت گیری نیروهای مخالف بریتانیا که با حذف رضاخان از صحنه جدی می نمود، پایان غم انگیزی را برای خزعل رقم زد. شرکت نفت نیز با وجود همیاری و همکاری مدیرش با خزعل به جمع هواداران پایان مسالمت آمیز ماجرا پیوست. یک ناظر ایرانی که با انگلیسیها رابطه نزدیکی داشت، در خصوص دلایل جلوگیری بریتانیا از جنگ جنوب مینویسد:

چون اولا، تجارت آنها خواهد خوابید، دوما، خطر نفت به قسمی است که امروز تمام عملیات در – بین النهرین به واسطه نفت جنوب است. اگر بخوابد، تمام کارهای انگلیس در بین النهرین خواهد خوابید سرانجام با وجود عذرخواهی خزعل از رئیس الوزرا، لشکرکشی به سوی جنوب متوقف نشد. سردارسپه در موارد دیگر ثابت کرده بود کار را تا پایان ادامه میدهد تا موضع و موقعیتش استوارتر شود. از سویی پیگیری نکردن ماجرا، رقبای سیاسی وی در تهران را به تبلیغات علیه او وامی داشت.  تهران گرم احساسات ضد انگلیسی بود. بهترین فرصت برای رئیس الوزرا فراهم آمده بود تا به عنوان یک قهرمان ملی در نبرد با یک عامل انگلیسی از آن بهره داری کند. سفارت بریتانیا در تهران اوضاع را وخیم گزارش میکرد. نمایندگان مجلس از دخالت بریتانیا در امور داخلی ایران شدیداً ابراز ناراحتی کردند و خواستار نابودی شیخ بودند. روس ها هم از فرصت سود جستند و با عامل انگلیسی خواندن خزعل، بر تبلیغات ضدانگلیسی خود افزودند. رضاخان نیز در مقابل این حوادث، مجبور به شدت عمل و قاطعیت بود و در پاسخ لورین مبنی بر وفادار نبودن به وعده اش دایر بر توقف قوایش، مخالفت تهران با این امر را توجیه کننده عمل خود دانست. سردارسپه در شیراز تلگراف عذرخواهی و ندامت خزعل را دریافت کرد. در همین شهر بود که تلگراف هیئت دولت راجع به اعتراض نمایندگان نسبت به وساطت سفیر انگلیس در ماجرا را دریافت نمود. رئیس الوزرا با ارسال تلگراف به فروغی، وزیر مالیه، ضمن تکذیب هر گونه ارتباط با لورین برای وساطت، این اخبار را ساخته و پرداخته «خائنین وطن فروش» دانست که «دست توسل به سوی هر نامشروعی دراز کرده، فقط برای اجرای اعمال خائنانه از هیچ تخریبی صرف نظر نمی نمایند». رضاخان به قصد پیشروی به سوی محمره (خرمشهر)، به حرکت خود ادامه داد. دولت بریتانیا هم از بروز درگیری در منطقه نگران بود و هم در برابر تعهداتی که قبلا به شیخ داده بود، احساس مسئولیت میکرد. ورود روس ها به صحنه نیز وضع بغرنجی به حادثه بخشیده بود. از سویی، درگیری انگلیسی ها در مصر هم به خاطر قتل سر لی استاک، سیاستمداران این کشور را از درگیری در ایران بر حذر می داشت. سرانجام با تأمین جانی خزعل و ملاقات طرفین در خرمشهر، حادثه ای که با غوغای فراوان آغاز شده بود، به آرامی پایان یافت. سردارسپه پس از فروخواباندن غائلـه خزعل، راهی عتبات عالیات در عراق شـد. رئیس الوزرا در این حادثه از کمال همراهی علمای شیعه برخوردار شد. علمای نجف مخالفت خزعل با رضاخان را مخالفت با دولت اسلامی و دیانت اسلام قلمداد کردند و سرکوب آن را بر هر فردی از افراد مسلمین واجب دانستند. علمای تهران نیز از حمایت سردار سپه فروگذاری نکردند. رضاخان در مورد این حمایت در سفرنامه خوزستان می گوید:

  برگ‌هایی از تاریخ، به مناسبت 100 سالگی کودتای رضاشاه؛ از رضا خان به رضا شاه – از احمدشاه به احمد خان – قسمت یازدهم

تلگراف اول از طرف علمای تهران بود که در مسئله جمهوریت با من مخالفت کرده و در این موقع اظهار کمال موافقت نموده و پیشرفت و موفقیت کامل را خواسته بودند. از این موقع شناسی و علاقه علمای اعلام به مصالح ملک و ملت بسی شادمان و خرسند شدم. رضاخان در عراق با استقبال گرم علمای نجف روبه رو شـد. این استقبال در تهران نیز تکرار گردید. یک ناظر خارجی این استقبال را با مراسم استقبال دو سال قبل هنگام ورود احمدشاه به تهران مقایسه میکند و در توصیف آن روز می نویسد: روز ورود رئیس الوزرا تعطیل عمومی اعلام گردید. در خیابانها طاقهای نصرت به پا و ساختمانهای دولتی و مغازه ها تزئین و چراغانی شده بود مردم مسیر او را گلباران می کردند و هدایای بیشماری به او تقدیم گردید.

نویسنده ای سـفر مدرس به اصفهان و استقبال علما از او را عکس العملی در برابر این نمایش قدرت و محبوبیت رئیس الوزرا می داند.” بازگشت خوزستان به حاکمیت ایران، نه تنها در نظر روشنفکران ایرانی نقطه عطفی بود، بلکه گروههای اجتماعی دیگر نیز به این حادثه با دیدی مثبت می نگریستند. اگر روشنفکران ایرانی از منظر سیاسی و وحدت ایران به مسئله نگاه میکردند، تجار از دیدگاه اقتصادی، خوزستان را از آن حکومت مرکزی می خواستند. روزنامه حبل المتین، چاپ کلکته، که بیانگر نظریات تجار بود، راه جنوب را باصرفه ترین راه تجاری می دانست. حبل المتین از قول یک تاجر نوشت حکومت بین النهرین سالانه هفت میلیون تومان از عبور کالاهای ایرانی که از بغداد به کرمانشاه وارد می شود، بهره میبرد و برای راه تجاری جنوب، راه آهن محمره را پیشنهاد نمود. عملیات رضاخان در جنوب، از همین رو با استقبال تجار روبه رو شد. به گزارش خبرگزاری هنگامه ماجرا، نمایندگان تجار با حضور در نزد رئیس مجلس، هر نوع مخالفت با مسکو، در سردارسپه را محکوم کردند. تجار ایرانی، محمره و مرکزیت تجاری آن را به منزله خارج کردن شـریان تجاری منطقه از کنترل یهودیان بغداد و بصره می دانستند. با قرار داشتن جنوب در سیطره خزعل، ایرانیان از این منطقه مهم محروم بودند. رضاخان نیز به اهمیت این منطقه در نزد تجار آگاه بود. او با گشودن راه خوزستان و خرم آباد، با صدور فرمانی با اعلام امنیت کامل در منطقه، تجار را برای حمل کالاهایشان به عبور از راه خرم آباد، به عنوان کوتاه ترین راه فراخواند. تجار هنگام بازگشت موفقیت آمیز رئیس الوزرا از خوزستان، همچون دیگر اقشار جامعه از او تجلیل کردند. فقید التجار در عظمت و بزرگی این اقدام اظهار داشت: مملکت خوزستان از صد سال به این طرف جزو ایران نبود و اینک بر اثر فعالیت آقای سردارسپه مملکت خوزستان ضمیمه ایران گردیده است.؟ رضاخان در پیروزی بر خزعل به یک مهم دیگر نیز دست یافت و آن مطرح شدن به عنوان یک رهبر ملی در صحنه سیاسی ایران بود. میلسپو درباره رشد افکار ناسیونالیستی در آن روزگار می نویسد:

  سرمقاله جولای 2022 - ابتذال شر - اینک آخر الزمان!

– افکار ناسیونالیستی در حال حاضر موضع نیرومندی در ایران دارد. عده زیادی از افراد را که خواهان کشوری مستقل، متحد و قائم بالذات هستند، به دور خود جمع نموده است. تقویت و توسعه این افکار مسلما باعث به وجود آمدن یک دولت قوی و پیشرفت سیاست اقتصادی مملکت خواهد شد. ناسیونالیسم از شعارهای مشروطه بود که برای قطع ید استعمار و استبداد وابسته کارایی داشت. ناسیونالیسم حلقه ارتباطی روشنفکران جامعه و توده های مردمی بود. ناسیونالیسمی که رضاخان برگزید، این ویژگی را داشت که هر دو طیف را در بر می گرفت. او تجدد غرب را که مورد توجه روشنفکران بود، با عرق ملی که در نزد توده ها جایگاهی داشت، در هم آمیخت و بازگشت به دوران عظمت و شکوه باستانی ایران را که در هر دو گروه و به خصوص روشنفکران مورد توجه بود، از نظر دور نمی داشت.

رضاخان در نظر جامعه ایران ناسیونالیستی عملگرا بود. او ناسیونالیسم خود را در وقایعی چون سرکوب شیخ خزعل به اثبات رساند. او در سفرنامه خوزستان این وجه خود را به رخ حریفان میکشد: من نمی توانستم در مرکز مملکت بنشینم و ببینم که جراید بین النهرین و شامات، خزعل را امیر بالاستقلال خوزستان معرفی نمایند. قشون من نمی توانست اجازه دهد که امیر مصنوعی جدیدالولاده، با تقدیم مختصر پولی به شاه و اعطای مبلغی به خائنین مجلس و مرکز و اخذ دستور صریح از مقامات خارجی اعلان تحت الحمایگی خارجی را رسما بدهد و یکسره ایران و ایرانیت را از مد نظر دور و فراموش نماید.

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

هم‌اکنون عضو خبرنامه پیام جوان شوید

Newsletter

همراهان پیام جوان